مسمار

هنوز از زخم مسمار خون جاری است...

مسمار

هنوز از زخم مسمار خون جاری است...

مسمار
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

آخرین مطالب

چند روز پیش عروسی دختر یکی از آشنایان بود. خانواده ای ظاهراً مذهبی هستند اینها. یک عروسی با شکوه و خاطره انگیزی برگزار کردند. سوای از بسیاری از هزینه های این جشن، لباس عروس را حدود شش میلیون تومان تهیه کرده بودند. خانم های خانواده عروس و داماد هم برای شب عروسی و روز پاتختی هرکدام دو دست لباس هر یک به مبلغ دو میلیون تومان تهیه کرده بودند. عروس و داماد هم پیش از مراسم برای تهیه فیلم عروسی به همراه گروه فیلم برداری به مدت یک هفته در شمال به سر بردند که هزینه ی این کار هم حدود 16 میلیون تومان شد.

کمی آن طرف تر در حوالی ورامین. نزدیک به دوسال است با پس اندازهای مادرش خانه ای خریده. هنوز نتوانسته برای خانه اش کولر بخرد تا در تابستان راحت بخوابد. با موتور کار می کرد تا خرج خانواده اش را بدهد. شش ماه پیش پلیس موتورش را توقیف کرد و الآن بی کار است. در این چند وقت حتی نتوانسته قبض تلفنش را پرداخت کند و بدلیل بدهی سی هزار تومانی برای این چند ماهش، تلفن خانه اش هم قطع شده. چند روز پیش مراسم بله بران دخترش بود....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۸۸ ، ۰۸:۰۴
محمد علی

با توجه به این که مدت زیادی بود به روز نکرده بودم جهت خالی نبودن عریضه بخشی از فرمایشات امام راحل در سال 58 که بی ارتباط با شرایط امروز کشور نیست را عرضه می کنم:

نصیحت به فریب خوردگان از منافقین.

من حالا هم باز به این افرادى که خیلى منحرف نیستند، من به اینها باز نصیحت مى‏کنم که شما بیایید و حسابتان را از این منافقین که قیام بر ضد اسلام کردند حسابتان را جدا کنید، نه اینکه بگویید که خشونت شما نکنید، آن وقت به من هم بگویید که شما هم خشونت نکنید، این معنایش این است که ما و آنها مثل هم هستیم. آنهایى که «شناخت» شان را گمان ندارم این آقایان ندیده باشند، اینهایى که کتاب عقایدشان را منتشر کرده‏اند و این آقایان هم شاید و لابد دیده‏اند آنها را، با ما که مى‏دانند که ما لااقل مسلمان هستیم، مسلمان بدى هستیم، اینها حسابشان را جدا نمى‏کنند. شما دیدید که آقاى بنى صدر حسابش را جدا نکرده، خدا مى‏داند که من مکرر به این گفتم که آقا، اینها تو را تباه مى‏کنند. این گرگهایى که دور تو جمع شده اندو به هیچ چیز عقیده ندارند، تو را از بین مى‏برند، گوش نکرد، هى قسم خورد که اینها فداکار هستند، اینها مردم کذا هستند؛ یعنى، آنهایى که دور و بر او هستند. خوب من مى‏دانستم که اینجور نیستند. یک دسته‏اى، که مى‏روند توى وزارتخانه دزدى مى‏کنند این را تأییدش مى‏کند. خوب معلوم مى‏شود، دزدى را شما گفتید. این قدر عقلشان ناقص است این را تأیید مى‏کردند. حالا هم من به این آقایانى که اهل سدادند، اهل صلاحند، منتها اعوجاج فکرى دارند، [مى‏گویم که‏] امریکا براى شما هیچ فایده‏اى ندارد، دیگر گذشت آن وقت. امروز آنى که براى شما براى دینتان براى دنیاتان فایده دارند این ملت‏اند، این ملت پابرهنه است. آن ملت سرمایه‏دار هم به درد شما نمى‏خوردند، آنها همه براى خودشان مى‏کشند، شماها را مى‏خواهند آلت دست قرار بدهند. این منافقین هم به درد شما نخواهند خورد، هر روزى که این منافقین قدرت پیدا کنند سر شما را هم مى‏برند؛ براى اینکه شما لا اله الّا اللَّه‏ مى‏گویید، آنها با لا اله الّا اللَّه‏ مخالف‏اند. آنها توحید را توحید طبقاتى مى‏گویند. آنها معاد را همین جا مى‏دانند، همین دنیا. آنها غیر این دنیا چیزى را قائل نیستند، اما شما قائلید.

آن روزى که اینها پیروز بشوند- خداى نخواسته- شما فداى آنها خواهید شد، شما را پل قرار داده‏اند براى پیروزى، وقتى که رفتند این پل را عقب خودشان خراب مى‏کنند، آنها مزاحم نمى‏خواهند. من باز هم عرض مى‏کنم به آقایان که ماه مبارک رمضان است و درهاى رحمت خداى تبارک و تعالى به روى همه گناهکاران باز است و شما تا دیر نشده است در این ماه رمضان خودتان را اصلاح کنید. ما همه باید خودمان را اصلاح کنیم؛ ما هیچ کداممان یک آدم حسابى نیستیم. پناه به خدا باید ببریم و خودمان را اصلاح کنیم و با این جریانى که خروشان و دریاى مواج آدمهاى متعهد است ما با آنها خودمان را در همان جریان بگذاریم. جریان مخالف سیل، انسان را خرد مى‏کند، جریان مخالف موجهاى شکننده دریا، انسان را از بین مى‏برد. شما اسلام را کنار نگذاشتید، لکن آنهایى که به اسلام عقیده ندارند و اشخاصى هستند که قیام بر ضد اسلام کردند و لااقل در خیابانها ریخته‏اند و آدم کشته‏اند و شما هم حکم شرعى‏اش را مى‏دانید و شما هم مى‏دانید که کسى که مسلحانه در خیابان بریزد و مردم را ارعاب کند، لازم نیست بکشد مردم را، ارعاب کند، اسلام تکلیفش را معین کرده است و شما هم مسئله‏اش را مى‏دانید.

شما همین یک مسئله را بگویید، یک اعلامیه بدهید. مسئله در کتاب خدا هست که این‏ اشخاصى که مفسد هستند و ریختند توى خیابانها و مردم را مى‏ترسانند، به حسب حکم خدا، حکمشان این است. شما این مسئله شرعى را بگویید و از گروه خودتان امضا کنید. (1) خوب، چرا این قدر تعلل مى‏کنید؟ مگر براى شما مى‏خواهید اینها چه بکنند. من از خداى تبارک و تعالى مى‏خواهم که ما را موفق کند در این ماه شریف، در این ماه رحمت، مارا موفق کند که توبه بکنیم از گناهانى که داریم. اهواى ما را، هواهاى نفسانیه مارا، یک قدرى از دستمان بگیرد و این ملت عزیز ما را با همین قدرتى که دارد حفظ کند ان شاء اللَّه، و ارتش ما و سایر قواى مسلح ما پیروز بشوند ان شاء اللَّه، و اسلام ان شاء اللَّه، پیروز است و خواهد پیروز بود .

__________________________________________________

 (1)- اشاره است به سخن آقاى مهدى بازرگان.

 

                        صحیفه امام، ج‏15، ص: 31

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۸۸ ، ۱۹:۲۷
محمد علی

خیلی غیرمنتظره بود. ساعت ۱۰ بیرون از خانه همراهم زنگ زد و خبر عید را شنیدم. اصلا باورم نمی‌شد. کلی برای یک روز باقی مانده از ماه مبارک برنامه ریخته بودم اما فرصت تمام شد...

تمام این مدّت دغدغه‌ام این بود که چقدر طول می‌کشد تا این دریای لطف و محبّت الهی را از دست بدهم. می‌دانم اگر چیزی هم برایم مانده باشد از برکت این ماه است و الا من...

خدایا! به این روز بزرگی که بر ما عید قرار داده‌ای قَسَمَت می‌دهم تا اجازه ندهی این کابوس شب‌های آخر ماه مبارک رنگ واقعیت به خود بگیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۸۸ ، ۰۱:۲۴
محمد علی

دیروز از میدان فردوسی که به سمت انقلاب راه افتادم فقط چشمم به این بود که آیا از این دوستان سبز که در طول چند روز گذشته مدام از طریق رسانه‌های مستقر در اسرائیل و آمریکا و اروپا تهییج به شرکت در این مراسم می‌شدند خبری هست یا خیر. شنیده‌بودم که هر شب از طریق رسانه‌های مذکور روش شرکت در مراسم به دوستانمان آموزش داده می‌شد. زیر پل کالج که رسیدم گروهی از ملت رو به جمع قلیلی-که چون در محاصره بودند من هیچکدام را ندیدم- کرده بودند و شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر منافق و اینها می‌دادند. کمی جلوتر هم دو خانم چادری که پارچه‌ی سبز به انگشتانشان بسته بودند کاغذی در دست داشتند با این مضمون که از خون‌ریزی در هر کجا(چه غزه، چه لبنان و چه ایران) بیزارند که البته(به خاطر شباهت به سایرین) کسی بهشان توجهی نداشت. به دلم صابون زدم که تا انقلاب احتمالاً کلی از این دوستان را بی‌واسطه می‌بینم. امّا دریغ از یک نفر دیگر. با نا امیدی رفتم داخل دانشگاه و بعد از نماز که دو تا از رفقایم را دیدم و تازه متوجّه شدم که اصل قضیه را از دست دادم! گویا دو-سه هزار نفری از دوستان سبز که آمده بودند درگیری مختصری ایجاد کرده بودند و در عوض باتوم‌هایی که از مأمورین نیروی انتضامی -که اکثراً کادر کلانتری‌ها و بدون آن لباس‌های مخوف بودند- خورده بودند، سنگ و آجر حواله‌ی کلّه‌ی نمازگزاران کرده بودند و موفق به شکستن چندین سر از ۲۴ میلیون کودتاچی شده بودند و درنهایت برخی از مؤمنین و مؤمناتشان برابر آب‌خوری‌های پارک لاله صف بستند و پس از تجدید قوا از خدمت نمازگزاران مرخص شدند.

امّا چیز جالبی که من دیدم پلاکاردهای مرگ بر اسرائیل بود که با قلم‌های سبز رنگ روی کلمه‌ی اسرائیل خط کشیده شده بود و جای آن روسیه را نوشته بودند. ۳۰ سال است ملت ما به غول مرحله‌ی آخر رسیده است آن‌وقت هنوز هستند عده‌ای که در عهد فتح‌علی شاه قاجار به سر می‌برند! البته به نظر می‌رسد که چنین هم نباشد. راز مرگ بر روسیه و چین گفتن این‌ها را باید در پاک کردن نام مراد و ولی نعمتشان از رو پلاکاردها جست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۸ ، ۱۹:۱۳
محمد علی

امسال هم علی السویه ان شاء الله در مراسم روز قدس شرکت خواهم کرد لکن تمام هفته ذهنم مشغول این بود که آیا طبق روال چند نماز جمعه‌ی اخیرِِ آقای هاشمی، در نمازجمعه شرکت نکنم یا اینکه طبق روال قدیم‌ترم نماز را بخوانم و در منزل دوباره اعاده کنم که دیروز فهمیدم که خود آیت الله مشکل را حل کرده و در نماز شرکت نخواهد کرد. پس ان شاء الله با تمام قوا در مراسم راهپیمایی و تظاهرات شرکت خواهم کرد.

پ.ن: آرمان رهایی قدس قلب تپنده‌ی جهان اسلام و راز پویایی و ظلم ناپذیری و مبارزه با کفر و ظلم ملت‌های مستضعف دنیاست. اینقدر این مساله مهم و تکلیف ما در این باب خطیر است که به زوزه‌های سگ‌های همیشه وفادار لیبرالیزم و صهیونیزم وقعی نگذاریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۸۸ ، ۱۱:۴۸
محمد علی

پس از چند روز دوری از فضای مجازی، با فراغی بالی که پیدا شد -با اینکه هنوز امتحانات تمام نشده- گفتم در مورد مطلبی که چندی پیش خواندم چند خطی بنویسم.

چندی پیش پارلمان نیوز -خبرگزاری فراکسیون خط امام(گروهی از اصلاح‌طلبان) مجلس مصاحبه‌ای با عبدالله رمضان‌زاده، منتشر کرد و در آن از قول وی ذکر کرد که در زندان تحت فشار بوده تا مانند ابطحی و عطریان‌فر مصاحبه‌ای انجام دهد. آنچه در بدو امر به ذهنم متبادر شد، این بود که این مصاحبه چطور در این شرایط زندان انجام گرفته است. ذکر شده بود که وی در دادگاه دیگری با همراهی چند تن از نیروهای امنیتی حضور پیدا کرده است. اینکه چگونه در حضور مأمورها این مصاحبه صورت گرفته بود در پایان مصاحبه بیان شده بود که ظاهراً قاضی از مأموران خواسته بود که دادگاه را ترک کنند.(البته در انتها باز با وجود این شرایط چگونگی مصاحبه جای تأمّل دارد که آیا قاضی منتظر نشسته تا دوستان به کار خود برسند؟!)
در مصاحبه ادّعا شده بود که رمضان‌زاده تحت شکنجه جسمی نبوده و در ساعات نیمه‌شب در حالی که چشم‌بند داشته مورد بازجویی قرار می‌گرفته و البته سلولش هم فاقد دستشویی بوده است.
در حالی ادعا می‌شود این فشارها تماماً به جهت انجام یک مصاحبه بوده است که وی در جلسه‌ی اخیر دادگاه با یکی از خبرنگاران سیما مصاحبه‌ی کوتاهی انجام داده بود. (به نظر می‌رسد انتقال ایشان به سلولی ذی‌مستراح پاداش این مصاحبه بوده است)


امّا نکته‌ی قابل تأ‌مّل برای بنده این است که این چه جبهه‌ای است که ژنرال‌هایش به جهت عدم دسترسی به دستشویی و بازجویی‌های شبانه، این چنین گذشته‌ی خود را با استدلال زیر سؤال می‌برند و هم‌قطارانشان را تحقیر می‌کنند و به مردمی که برای تحقّق اهدافشان این چنین به میدان آمده‌اند و هزینه‌های سنگین متحمّل شده‌اند به این راحتی دهن‌کجی می‌کنند؟

فکر می‌کنم ملّتی که تجربه خفقان سنگین و دیکتاتورهای مسبتد و انقلابی بزرگ و مؤثر در جهان و جنگی طولانی با تمام دنیا را دارد واجد تجربه‌ی کافی برای قضاوت باشد.


پ.ن۱: به نظر می‌رسد شکنجه‌های قرون وسطایی در قرن ۲۱ تحوّلی شگرف داشته.

پ.ن ۲: در عجبم چطور طی این همه فشار، دنده‌های خرد شده این‌چنین ترمیم شده؟ احتمالاً زمان اعلیحضرت گیربوکس آمریکایی کار می‌کردند.

پ.ن ۳: عرض خدا قوت به سربازان گمنام که به جهت کسب رضایت باری تعالی این‌چنین شب زنده‌داری می‌کنند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۸۸ ، ۰۱:۱۶
محمد علی
امسال لیالی قدر برای من شب‌های امتحان است...


پ.ن: سه امتحان در ۱۹ و ۲۲و ۲۳ رمضان. خیلی برایم سخت است. خلاف عادت هر ساله باید اکثر اوقات لیالی قدرم را صرف درس خواندن کنم...
امیدوارم حداقل این امتحان را با سرارفرازی پشت سر بگذارم(از هر دو جهت)
التماس دعا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۸۸ ، ۰۱:۲۶
محمد علی

ماه رمضان و زبان روزه و گرمای تابستان در کنار امتحانات پایان ترم...

بهتر است این بنده ی ضعیف چند صباحی دکّان خود را ببندد!


یا حق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۸۸ ، ۱۷:۴۹
محمد علی
نقل است که حضرت امام -رضوان الله علیه- از خداوند می خواسته اند که ایشان را با حاج عیسی(خادم بیتشان) محشور نماید.

پ.ن: مهم نیست که در دنیا چه کاره باشی و چه مقامی داشته باشی، مرجع تقلید باشی یا آبدارچی، مهندس باشی یا پزشک یا ...
مهم آن است که در هر جایگاهی باشی به وظایفت به نحو احسن عمل کنی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۸۸ ، ۱۹:۱۵
محمد علی

گویند که علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی پس از بیست سال چشم انتظاری به خدمت حضرت ولیعصر-ارواحنا فداه- مشرّف می شود.
طی این دیدار حضرت به وی می فرمایند: ای ابوالحسن شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟
پسر مهزیار در جواب می‌گوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم که مرا راهنمایی کند.
حضرت فرمودند: کسی را نیافتی که راهنمایت کند؟
آنگاه با انگشتان مبارکشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: و لکن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفاء مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید پس الان برای شما چه عذری مانده است؟
(دلائل الامامه، ص 296 محمد بن جریر طبری
.)

پ.ن: دل بقیة الله –ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- خون است... جز این است که ما هر روز در فکر افزایش دارایی و اموال خویشیم و در این راه با هم نزاع می کنیم؟ و در این گیر و داد آنها که ایمانشان ضعیف است از دین خدا بر می گردند و یا تردیدهای بزرگ در دلشان ریشه می کند؟ جز این است که با بهانه های واهی از هم دور شدیم؟ بیهوده از یکدیگر دشمن ساختیم و یکدیگر را تُف و لعن کردیم؟ این به آن گفت دروغگو، آن یکی گفت دزد، دیگری به هم کلاسی اش گفت چماق به دست، آن یکی گفت اغتشاش گر محارب...
و این وسط تنها چیزی که مهم نیست آن است که باید در صدر دغدغه های روزمره باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۸۸ ، ۰۰:۳۹
محمد علی