تمام شد
يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۸۸، ۰۱:۲۴ ق.ظ
خیلی غیرمنتظره بود. ساعت ۱۰ بیرون از خانه همراهم زنگ زد و خبر عید را شنیدم. اصلا باورم نمیشد. کلی برای یک روز باقی مانده از ماه مبارک برنامه ریخته بودم اما فرصت تمام شد...
تمام این مدّت دغدغهام این بود که چقدر طول میکشد تا این دریای لطف و محبّت الهی را از دست بدهم. میدانم اگر چیزی هم برایم مانده باشد از برکت این ماه است و الا من...
خدایا! به این روز بزرگی که بر ما عید قرار دادهای قَسَمَت میدهم تا اجازه ندهی این کابوس شبهای آخر ماه مبارک رنگ واقعیت به خود بگیرد.
۸۸/۰۶/۲۹