سبزان دوست اسرائیل
دیروز از میدان فردوسی که به سمت انقلاب راه افتادم فقط چشمم به این بود که آیا از این دوستان سبز که در طول چند روز گذشته مدام از طریق رسانههای مستقر در اسرائیل و آمریکا و اروپا تهییج به شرکت در این مراسم میشدند خبری هست یا خیر. شنیدهبودم که هر شب از طریق رسانههای مذکور روش شرکت در مراسم به دوستانمان آموزش داده میشد. زیر پل کالج که رسیدم گروهی از ملت رو به جمع قلیلی-که چون در محاصره بودند من هیچکدام را ندیدم- کرده بودند و شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر منافق و اینها میدادند. کمی جلوتر هم دو خانم چادری که پارچهی سبز به انگشتانشان بسته بودند کاغذی در دست داشتند با این مضمون که از خونریزی در هر کجا(چه غزه، چه لبنان و چه ایران) بیزارند که البته(به خاطر شباهت به سایرین) کسی بهشان توجهی نداشت. به دلم صابون زدم که تا انقلاب احتمالاً کلی از این دوستان را بیواسطه میبینم. امّا دریغ از یک نفر دیگر. با نا امیدی رفتم داخل دانشگاه و بعد از نماز که دو تا از رفقایم را دیدم و تازه متوجّه شدم که اصل قضیه را از دست دادم! گویا دو-سه هزار نفری از دوستان سبز که آمده بودند درگیری مختصری ایجاد کرده بودند و در عوض باتومهایی که از مأمورین نیروی انتضامی -که اکثراً کادر کلانتریها و بدون آن لباسهای مخوف بودند- خورده بودند، سنگ و آجر حوالهی کلّهی نمازگزاران کرده بودند و موفق به شکستن چندین سر از ۲۴ میلیون کودتاچی شده بودند و درنهایت برخی از مؤمنین و مؤمناتشان برابر آبخوریهای پارک لاله صف بستند و پس از تجدید قوا از خدمت نمازگزاران مرخص شدند.
امّا چیز جالبی که من دیدم پلاکاردهای مرگ بر اسرائیل بود که با قلمهای سبز رنگ روی کلمهی اسرائیل خط کشیده شده بود و جای آن روسیه را نوشته بودند. ۳۰ سال است ملت ما به غول مرحلهی آخر رسیده است آنوقت هنوز هستند عدهای که در عهد فتحعلی شاه قاجار به سر میبرند! البته به نظر میرسد که چنین هم نباشد. راز مرگ بر روسیه و چین گفتن اینها را باید در پاک کردن نام مراد و ولی نعمتشان از رو پلاکاردها جست...