مسمار

هنوز از زخم مسمار خون جاری است...

مسمار

هنوز از زخم مسمار خون جاری است...

مسمار
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

آخرین مطالب



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۸۷ ، ۱۶:۰۹
محمد علی



روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است

آری افطار رطب در رمضان مستحب است ...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۸۷ ، ۲۰:۵۲
محمد علی

خسته ام از دلتنگی​ها

خسته از نامهربانی​ها

خسته از گستاخی​ها

خسته از ناملایمی​ها

خسته از فراق

خسته از فراموشی​ها

خسته از در و دیوار این شهر

خسته از ریسه​ها و لامپ​ها

خسته از کاغذهای رنگی

خسته از میلیادهایی که خرج جشن تولد تو میشود و همین نزدیکی مردم از گرسنگی تا صبح بیداری میکشند و کمی آن طرف تر لالایی کودکان صدای بمب و انفجار است و کسی نمی داند که آیا فردا شب هم در کنار عزیزانش خواهد بود یا نه

خسته از دلبرکان زیباروی که در این شهر خودنمایی میکنند در کنار دیوارهایی که نام تو را در گوشه​ای از خود، پنهانی نگاه می​دارند

خسته از کسبه​ی محل که در جشن تولد تو شیرینی پخش می​کنند از آن پول هایی که با انبار کردن مایحتاج شیعیان تو جمع کرده​اند

خسته از کلمه​ی انتظار آن گاه که از زبان دله هایی میشنوم که شنیده​اند وقتی تو بیایی جیبشان خالی نخواهد بود

خسته از آنچه در علن می​شنوم و نام تو را در خفا

خسته از این همه سر کشی در برابر تو و افتخار به آن

خسته از آن هایی که جز به صعود نمی​اندیشند حتی اگر نردبانشان استخوان های خرد شده​ی مستضعفین باشد

خسته از آن ها که تو را می​خوانند تا بیایی حقانیت آن ها را اثبات کنی

خسته از آن هایی که تو را به نام خود سند زده اند

خسته از شکم باره هایی که هر صبح وقتی از تشک نرم و لطیف خود بر می​خیزند دنبال آن هستند که چگونه پول های باد آورده​شان را خرج تبلیغ برای آقایشان کنند تا بیاید و آنها را عزت بیشتر ببخشد و دشمنانشان را خوار کند

خسته از مسجد جمکران وقتی در آن صدایی جز صدای گدایان کاسب پیشه را نمیشنوم که طلب میکنند نان و پول و زن و خانه و ماشین و بهشت و حوریه ... و آنجا کسی یاد تو نیست


خسته ام خسته خسته

خسته از آن که کسی بیاید تا خستگی های مرا بروبد

و امروز هم صدا با تو می​شوم:

اللهمّ عجّل لولیک الفرج ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۷ ، ۱۸:۴۲
محمد علی
 

 




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۸۷ ، ۱۶:۱۰
محمد علی

استادی داشتیم که می گفت: " اگر نفرت های آدمی را از او بگیرند عشقی در وجود او باقی نمی ماند." به عبارت دیگر هر کس بخواهد در وجودش نفرتی نسبت به هیچ چیز باقی نماند باید سینه ی خود از عشق ها خالی کند.

من از گفتن این مطلب دو منظور داشتم :

اول اینکه دیده شده گروهی از افراد تبلیغ می کنند که سینه ی آدمی جایگاه نفرت نیست و آدمی باید سینه ی خود را از نفرت ها بشوید ! خوب واضح است که اینچنین تفکری انسان را تبدیل به سیب زمینی می کند. اگر موجودی عاشق چیزی نباشد که انسان نیست (همان سیب زمینی پیشین !) اگر عاشق باشد یقیناً معشوقش اضدادی دارد در عالم و لازمه ی عشق به او نفرت است از اضداد آن و این قاعده استثنا ندارد و بزرگترین (تنها) معشوق عالم خداوند است که برای عشق به او هر آن چه در برابر اوست منفور است. پس در وجود هر آدمی چیزهایی محبوب و چیزهایی منفور است و این امری است اجتناب ناپذیر.

حال به نکته ی دوم می رسیم و آن اینست که در عشق و نفرت های خود بیشتر بنگریم. اگر از چیزی نفرت داریم ببینیم این نفرت حاصل عشق به چیست ؟ و در مقابل ببینیم عشق های ما، ما را به نفرت از چه چیزهایی سوق می دهد ؟ نکند که نفرت های ما ناشی از عشق های واهی باشد و عشق های واهی، ما را به نفرت از چیزهایی بکشاند که باید مطلوب ما باشند در زندگی. باید دانست که همیشه هستند کسانی که میخواهند عشق به خود و یا لااقل به چیزهایی که عشق دیگران به آنها موجب رسیدن به مطامعشان می شود و نفرت از دشمنان خود و هر آنچه موجب عدم دست یابی به مطامعشان می شود را در دل ها به زور بکارند. و دلی که خانه ی خدا باشد جز حبّ و بغض برای خدا درونش رخنه نمی کند.

استاد دیگری داشتیم که می گفت: "توپ دلت را به هرکسی پاس نده !"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۸۷ ، ۱۱:۲۸
محمد علی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۸۷ ، ۰۹:۵۸
محمد علی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۸۷ ، ۱۷:۰۴
محمد علی

پیش از بیان وصیت پیامبر(ص) به علی(ع)، به منظور فهم بهتر آن، مناسب است که مقدمه​ای ذکر کنیم. خداوند در سوره​ی آل عمران، آیه​ی 144 می​فرماید:

 وَ مَا محَُمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِیْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلىَ أَعْقَابِکُمْ وَ مَن یَنقَلِبْ عَلىَ‏ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضرَُّ اللَّهَ شَیًْا وَ سَیَجْزِى اللَّهُ الشَّاکِرِین‏.

 محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمى‏گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمى‏زند و خداوند بزودى شاکران (و استقامت‏کنندگان) را پاداش خواهد داد.

 

همان​گونه که پیشتر گفتیم، شریعت اسلام با دو نوع وحی بر پیامبر(ص) نازل می​شد:

 الف) وحی قرآنی، که عبارت است از متنِ همین قرآن که از زمان پیامبر(ص) تا به حال مانده و به دست ما رسیده است و همه​ی الفاظ آن از خداست و در آن اصول شریعت اسلام، یعنی توحید خالق و توحید پروردگار قانون​گذار و معاد و حشر و حساب و ثواب و عقاب و ارسال رسل و وجوب طاعت از آنها از آدم تا خاتم، و نیز کلیّت احکام و آداب اسلامی، همچون نماز و حج و جهاد و روزه و زکات و خمس و امر به معروف و نهی از منکر و نهی از غیبت و ...، ذکر شده است.

 ب) وحی بیانی، که وحیی بوده که همراهِ همان وحی قرآنی نازل می​شده است و در واقع تبیین و تفسیر آن را بر عهده داشته است. مثلاً در روز غدیر خم، همزمان با نزول آیه​ی «یَأَیهَُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ .» -مائده/67، این وحی بیانی آمده است: «یا ایها الرسول بَلّّغ ما اُنزِلَ الیک فی عَلیّ.» پس «فی عَلیّ» وحی بیانی بوده است. پیامبر از خود چیزی بیان نمی​فرمود، چنان​که باری تعالی در این باره می​فرماید: «وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَْوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحَى‏» -نجم/4 و محکم​تر از آن می​فرماید:«وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثمُ‏َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ فَمَا مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِین.‏» -حاقّة/44. یعنی اگر او سخنى دروغ بر ما مى‏بست، ما او را با قدرت مى‏گرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع مى‏کردیم، و هیچ کس از شما نمى‏توانست از (مجازات) او مانع شود!

بدین ترتیب، وحی قرآنی همان متن قرآن است که همه​ی الفاظش از خداست و یک سوره​ی آن را ولو به کوچکی سوره​ی کوثر باشد، کسی نمی​تواند بیاورد(بقره / 23-24) و لذا معجزه​ی باقی پیامبر اکرم(ص) است که خداوند خود عهده​دار حفظ آن است:«إِنَّا نحَْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لحََافِظُون‏»(حجر/9). ولی وحی بیانی معنایش از خداست، لکن بیانش با لفظ پیامبر(ص) است و در آن شرط تحدی و اعجاز نشده و هدف از آن تبیین معنای آیات قرآنی توسط پیامبر اکرم(ص) است؛ چنان​که خداوند فرمود :« وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَینِ‏َّ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِْمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون‏»(نحل/44).


ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۸۷ ، ۱۰:۴۴
محمد علی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۸۷ ، ۱۱:۲۷
محمد علی

دم در حرم ایستاده بودم و داشتم اذن دخول میخوندم. یهو نگاهم افتاد به خانمهایی که میرن توی حرم. گفتم این چه وضعیه ؟ مگه اومدن مهمونی شب ؟ خوبه باز بدون چادر راهشون نمیدن که مجبور میشن یه تیکه پارچه بنداذن روی کله هاشون. راست میگن امام رضا همه جور آدمی رو قبول میکنه. عجب صبری داره امام.

دم ورودی رواق بودم. یه آقایی اومد بره تو: آخه این چه وضعیه ؟ چرا اینقدر لباساش کثیفه؟ چه بوی عرقی هم میده ! حداقل این پاهاش رو می شست که فرش های حرم رو کثیف نکنه. اصلا انگار اینا آداب زیارت رو بلد نیستند. راست میگن امام رضا همه جور آدمی رو قبول میکنه. عجب صبری داره امام.

السلام علیک یا شمس الشموس و یا انیس النفوس. عجب ضریح و بارگاهی ! قربان شما برم... چرا اینقدر هل میدن؟ ای بابا مگه چه فرقی میکنه ضریح رو ببوسی یا نه؟ بابا چرا اینا از سر و کله هم بالا میرن ؟ نکنید این کار رو. بابا له شدیم! اصلا میرم بیرون... این یارو رو ببین: داره رو به ضریح پشت به قبله سجده میکنه! میگن امام خمینی وقتی توی نجف بوده هر کس که این کار رو تو حرم امیرالمؤمنین میکرده به شدت عتاب میکرده. راست میگن امام رضا همه جور آدمی رو قبول میکنه. عجب صبری داره امام.

میرم تو یه رواق دیگه. عجب آیینه کاری هایی داره. عجب هنری. بریم نزدیکتر آیینه های روی دیوار رو ببینیم. به به. خوب که توی آیینه ها نگاه میکنم تازه به اصل مطلب میرسم:

راست میگن امام رضا همه جور آدمی رو قبول میکنه. عجب صبری داره امام. واقعا راست میگن امام رضا همه جور آدمی رو قبول میکنه! عجب صبرعظیمی داره امام!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۸۷ ، ۱۱:۵۱
محمد علی