سقیفه قسمت چهارم- چگونگی برپایی سقیفه: ج)وصیت پیامبر(ص) به علی(ع)-مقدمه
پیش از بیان وصیت پیامبر(ص) به علی(ع)، به منظور فهم بهتر آن، مناسب است که مقدمهای ذکر کنیم. خداوند در سورهی آل عمران، آیهی 144 میفرماید:
وَ مَا محَُمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِیْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلىَ أَعْقَابِکُمْ وَ مَن یَنقَلِبْ عَلىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضرَُّ اللَّهَ شَیًْا وَ سَیَجْزِى اللَّهُ الشَّاکِرِین.
محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمىگردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند و خداوند بزودى شاکران (و استقامتکنندگان) را پاداش خواهد داد.
همانگونه که پیشتر گفتیم، شریعت اسلام با دو نوع وحی بر پیامبر(ص) نازل میشد:
الف) وحی قرآنی، که عبارت است از متنِ همین قرآن که از زمان پیامبر(ص) تا به حال مانده و به دست ما رسیده است و همهی الفاظ آن از خداست و در آن اصول شریعت اسلام، یعنی توحید خالق و توحید پروردگار قانونگذار و معاد و حشر و حساب و ثواب و عقاب و ارسال رسل و وجوب طاعت از آنها از آدم تا خاتم، و نیز کلیّت احکام و آداب اسلامی، همچون نماز و حج و جهاد و روزه و زکات و خمس و امر به معروف و نهی از منکر و نهی از غیبت و ...، ذکر شده است.
ب) وحی بیانی، که وحیی بوده که همراهِ همان وحی قرآنی نازل میشده است و در واقع تبیین و تفسیر آن را بر عهده داشته است. مثلاً در روز غدیر خم، همزمان با نزول آیهی «یَأَیهَُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ .» -مائده/67، این وحی بیانی آمده است: «یا ایها الرسول بَلّّغ ما اُنزِلَ الیک فی عَلیّ.» پس «فی عَلیّ» وحی بیانی بوده است. پیامبر از خود چیزی بیان نمیفرمود، چنانکه باری تعالی در این باره میفرماید: «وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَْوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحَى» -نجم/4 و محکمتر از آن میفرماید:«وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثمَُّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ فَمَا مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِین.» -حاقّة/44. یعنی اگر او سخنى دروغ بر ما مىبست، ما او را با قدرت مىگرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع مىکردیم، و هیچ کس از شما نمىتوانست از (مجازات) او مانع شود!
بدین ترتیب، وحی قرآنی همان متن قرآن است که همهی الفاظش از خداست و یک سورهی آن را ولو به کوچکی سورهی کوثر باشد، کسی نمیتواند بیاورد(بقره / 23-24) و لذا معجزهی باقی پیامبر اکرم(ص) است که خداوند خود عهدهدار حفظ آن است:«إِنَّا نحَْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لحََافِظُون»(حجر/9). ولی وحی بیانی معنایش از خداست، لکن بیانش با لفظ پیامبر(ص) است و در آن شرط تحدی و اعجاز نشده و هدف از آن تبیین معنای آیات قرآنی توسط پیامبر اکرم(ص) است؛ چنانکه خداوند فرمود :« وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَینَِّ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِْمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون»(نحل/44).
ادامه دارد...