
آنچه که امروز در جامعه در مورد وحدت دیده می شود بیشتر دیدگاه هایی افراطی و تفریطی است. از سویی گروهی از طرفداران وحدت تا جایی پیش رفتند که احساس می شود که حقانیت شیعه به فراموشی سپرده شده. تصور می کنند که باید فراموش کرد دسته ای از اعتقادات مذهبی شیعه را تا وحدت را بوجود آورد. خنده دار است! یاد خاطرات یکی از مبارزان انقلاب اسلامی افتادم که می گفت که در زندان این طرفداران مجاهدین خلق(منافقین) بدون مهر نماز می خواندند و این طور استدلال می کردند که نباید به خاطر یک تکه مهر اتحاد مسلمین را بر هم زد ! که البته دیدیم اسلام مارکسیستی! ایشان چه سر انجامی داشت. آخه بابا این چیزها که باعث تفرقه نیست ! آنچه موجب تفرقه است دامن زدن بیهوده به این تفاوت های فقهی است. کمی معقول باشیم می بینیم که هرگز دست رو هم گذاشتن هنگام نماز یا سجده بر مهر یا زیارت اهل قبور نمی تواند موجب این کینه ورزی های احمقانه باشد. حتی بعضی از حضرات در قبال قتل عام شیعه یا مسأله ی وهابیت هم به راحتی سکوت می کنند. در اینجا نکته ای را بایستی یادآور شوم. و آن اینکه از نظر فقه شیعی دو نوع برخورد با پیامبر و اهل بیتش(صلوات الله علیهم اجمعین) موجب خروج از اسلام است: غلو در قبال ایشان و اهانت و ناسزاگویی به ایشان. حال برمی گردیم به مسأله ی شیعه کُشی. دوستان وحدت جوی ما استدلال میکنند که این شیعه کُش ها که عداوت امیر المؤمنین(علیه السلام) ندارند و همچنین اعتقاد ندارند که شیعه پیرو علی(ع) است پس گناهی ندارند ! خوب این مطلب درست، اما آیا در عمل دشمنی با شیعه ی علی(ع) همان دشمنی با علی(ع) نیست حتی اگر آن عدو از دشمنی خود بی خبر باشد ؟ پس ما موظفیم به عنوان شیعه با اینها مقابله کنیم اما در عین حال باید هوشیار باشیم که این کار به اسم جنگ شیعه و سنی نباشد که این موجب تفرقه است.
اما منظور اصلی من از نوشتن این مطلب بیشتر از آنکه نزدیکی به هفته ی وحدت باشد، قرین شدن با ایامی بود که اخیرا عید الزهراء(سلام الله علیها) خوانندش. در این ایام مجالسی برگزار می شود که هرگز تناسبی با شأن اهل بیت ندارد و به اسم اهل بیت برگزار می شود و از هیچ منکر و کار غیر عرفی و دون شأن کسی که خود را شیعه ی علی(ع) می داند فروگذار نمی کنند و انگار عقده های یک ساله ی خود را خالی می کنند. جدا از این در سایت های اینترنتی و برخی از نشریات، شاهد توهین های روز افزون به نام دفاع از حریم ولایت هستیم. درست است که وظیفه ی ماست لعن بر اعداء «پیامبر و علی و فاطمه و فرزندانشان»، که «ْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمین» اما بیان کردن یک سری از مطالب مناسب مجالس خصوصی در عیان آن هم این طور عریان چه حاصلی می تواند داشته باشد ؟ جز اینکه به گروهی که شهادتین گفته اند و در راه اشتباه خود قاصرند نه مقصر اهانت می کنیم ؟ جز اینکه اینها را از اسلام ناب که همانا همان مکتب تشیع است دور می کنیم ؟ جز این است که تخم کینه و نفرت شیعه را در دل آنها می کاریم ؟ این مکتب، بزرگانی همچون مرحوم علامه عسکری تربیت کرده که با کار علمی و زحمات فراوان موجب مشرف شدن بسیاری از علمای اهل سنت به اسلام شده اند. حال ما با این جهل خود به ساعتی این زحمات چندین ساله را منهدم می کنیم ! ولله ما مسؤولیم در برابر زحمات این بزرگان. ولله نتوانیم جواب دهیم علی و فرزندان علی را روز قیامت و شرمنده ی ایشان خواهیم شد. مگر علی شب ها نان و خرما می برد فقط برای شیعیانش ؟ مگر دوش زین العابدین و باقر العوم و سایر حضرات پینه بسته بود از غذا بردن از برای فقط شیعیان فقیر ؟ مگر آنان که علی مسلمانشان می نامید و دفاع از جان و مال ناموسشان را بر خود واجب می دانست همه شیعه ی او بودند ؟ به خدا که ما در خون شیعیانی که بر اثر کینه های ناشی از دشمنی های جاهلانه ی ما ریخته می شود، شریکیم. مگر خداوند متعال در قرآن کریم در مورد مشرکان نفرموده«وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْم» ؟ اهل سنت که دیگر موحّدند !
به کجا می رویم ؟ کمی بنگریم و ببینیم که چه کسانی دامن به این تفرقه بین امت اسلام می زنند ؟ در زمانه ای که مسلمانان بی گناه قتل عام می شوند و دشمنان اسلام علنا به هتاکی به ساحت مقدس پیامبر عظیم الشأن اسلام می پردازند(گاهی فکر می کنم کار ما در قبال مقدسات اهل سنت دست کمی از این کار ندارد) ما هنوز سرگرم حماقت های جاهلانه ی خود هستیم ! امروز دشمنان اسلام علنا شمشیر اسلام ستیزی را از رو بسته اند. تمام همّشان نابودی اسلام است و در این راه شیعه و سنی برایشان هیچ اهمیتی ندارد. ما چه کرده ایم برای حفظ و اعتلای قرآن ؟ جز اینکه با عَلَم کردن چند شبنامه و سایت و مجلس سخیف و هتاکی و سبّ دیگران تیشه به ریشه ی اسلام و قرآن و اهل بیت می زنیم و تماماً در جهت اهداف ستیزه جویانه دشمنان قدم بر می داریم ؟!
خوب است بدانیم نظر پیشوایان ما در این باره چیست:
کتاب تهذیب ج1 ص 262 و همچنین وسائل الشیعه ج5 ص382، از ابی علی نقل می کند: “به امام صادق(علیه السّلام) عرض کردم: ما امام جماعتی داریم که با رأی ما مخالف است و با همه یاران ما عداوت می ورزد. امام فرمودند: ترا با سخن او چه کار است. سوگند به خدا اگر راست می گویی سزاوار آن است که تو زود تر از وی به مسجد وارد و دیرتر خارج شوی. امام افزودند: با مردم خوش اخلاق باش و سخن نیکو بگو.”
همچنین هر دو کتاب فوق به ترتیب در صفحات 332 و 381 نوشته اند که: امام صادق(ع) به یکی از یاران خویش به نام اسحاق فرمودند: آیا در مسجد با غیر هم مذهبان خویش نماز می گزاری؟ پاسخ داد آری و حضرت برای تشویق وی فرمودند با آنان نماز بگزار زیرا کسی که در صف اول نماز جماعت ایشان شرکت می کند مانند کسی است که در راه خدا شمشیر می زند. و باز وسائل الشیعه به همان آدرس و من لا یحضره الفقیه جلد 1 صفحه ی 127 و المجالس صفحه ی 221 از امام صادق(ع) نقل می کنند: کسی که با غیر هم مذهبان خود در صف اول جماعت، نماز بگزارد مانند کسی است که در صف اول پشت سر پیامبر نماز می گزارد.
خدا از سر تقصیرات ما بگذرد.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من اعوانه و انصاره، و الذابّین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لأوامره و الحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه.
نوروز
مبارک! بهار رسید
و طبیعت دوباره شاداب و پر شکوفه.
چه زیباست! و
این همه شکوه و زیبایی تنها جلوه و نمودی
است از جمال خالقش.
یک سال دیگر گذشت. با همه ی تلخی ها و شیرینی ها، با همه ی دلپذیری ها و ناخوشایندی ها، با همه ی محبت ها و کینه ها. و خاطراتی که ماند.
یک سال گذشت اما آنچه در آن روی داد از بین نخواهد رفت و آنچه در آن بود بدون هیچ تغییر و تبدیلی در جایی حفظ خواهد شد و دیگر کاری از ما در جهت پاک کردن خطاها ساخته نیست و بی شک روزی خواهد که ما این سال و سال های دیگر عُمر خود را در مقابل خود می بینیم و خدا نکند که حسرت بخوریم و لب ها و دست ها را بگزیم که ای کاش آن روز چنین می کردم و چنان نمی کردم و کاش آن فرصت ها را از دست نمی دادم و ...
یک سال دیگر به مرگ نزدیک شدیم و خوشحالیم. شاید آن ها که خوشحالند، به اندازه کافی توشه ذخیره کرده اند برای بعد از مرگ. امّا من...
فقط حسرت می خورم فرصت هایی را که از دست دادم. سالهایی که رفتنتد و من همچنان درجا می زنم اگر عقب گرد نکرده باشم. چه کنم که دستم کوتاه است از آنچه که گذشت و تنها سرمایه ام آینده است. آینده ای که نمی دانم چقدر است و تا کِی.
یک سال گذشت از سال های مُرده ی ما. از سال های دور از یار. یاری که همیشه در کنار ماست و ما هر روز از او دورتر می شویم. آن کس که بدون او هستی هیچ نیست. و ما بدون او خم به ابرو نمی آوریم. دیگر بس است. تحمّل ناپذیر.
ای خدا ! امسال ما را زنده کن به برکت حضور او و روشن کن روزگار ما را با نور او و زنده کن ما را به نفس مسیحایی او. خدای من! سخت است بی او بر ما زندگی. و هفت سین و آب و آیینه پوچ است بدون او، دل غمگین از دوری او، و غمی در سینه است که زبان قاصر است از بیان آن و قلم ناتوان از نقش کردن آن...
در اولین جمعه ی سال همراه با غنچه ها و شکوفه ها و گل های بهاری دست به دعا بر میداریم:
«اللهم عجل لولیک الفرج»