امروزه یکی از سرگرمیهای روزمره جوانان و نوجوانان و حتی کودکان، موسیقی است. موسیقی یک ابزار مؤثر در جهت تأثیر گذاری بر ناخودآگاه مخاطب است. لذا علم موسیقی یک علم پیچیده و حساس است که قابلیت در اختیار گرفتن قوای مختلف یک انسان را به دانندهی این علم میدهد. به عنوان مثال فارابی این توان را داشته است که با استفاده از موسیقی مخاطب را به صورت غیر ارادی به خنده یا گریه وادار کند. یا علامه طباطبایی جزوهی مفصلی از قابلیتهای موسیقی تدوین کردند که در اواخر عمر از خوف اینکه این علوم در اختیار غیر اهل قرار گیرد، جزواتی که جمع آوری کرده بودند را سوزاند.
بنابراین در مقوله موسیقی، عقل قابلیت تشخیص و تفکیک معانی و مفاهیم و تأثیرات را نخواهد داشت و موسیقی با زایل کردن و یا دور زدن عقل، قابلیت تأثیر بر قوای شهوت، غضب و وهم را خواهد داشت. کما اینکه امام خمینی (ره) در کتاب چهل حدیث به نقل از استادشان، موسیقی را موجب سستی اراده میدانند. شاید مخالفتهای اسلام با موسیقی، ناشی از همین عدم امکان استفاده از عقل در برخورد با موسیقی و امکان ایجاد حالت روحی و رفتاری بدون کنترل عقلانی باشد. چرا که در دین هر آنچه موجب تعطیلی عقل گردد و شأن انسانی افراد را زایل کند، مذموم است.
لیکن مسألهی مهمتر از موسیقی و نواها، محتوای ترانههاست. شاید اگر در مورد محتوای مضر ترانهها صحبت کنیم، نخستین گروه از ترانههای مضری که به ذهن برسد، ترانههای مبتذلی که به صورت عریان به مسائل جنسی و شهوانی میپردازند، باشد. البته این محتوا آثار مخرب تربیتی روی جامعه خواهد داشت. لیکن مسأله مهمتر آن چیزی است که امروز به وفور در ترانههای خوانندههای پاپ پرطرفدار کشور دیده میشود و آن «خیانت» است.
یکی از موضوعاتی که در بین بیشتر ترانهها فراگیر شده، خیانت معشوق به عاشق است. به نظر نگارنده پرداخت مدام به این موضوع، آثار به مراتب زیانبار تر از پرداختن به مسائل شهوانی و جنسی خواهد داشت. القای این مطلب که اصالتی جر شهوت و نفع شخصی در ارتباط بین آدمها، علی الخصوص دو جنس مخالف وجود ندارد، اینکه طرف مقابل هر لحظه میتواند همه چیز را به هم بزند و شما را رها کند، اینکه هیچ کسی ارزش محبت ندارد و در نهایت میل دادن افراد به اینکه پیش از تنها شدن، خود در خیانت پیشقدم شوند که قربانی ارتباط نباشند، در نهایت چیزی جز فروپاشی خانواده و اجتماع در پی نخواهد داشت. البته این مطالب ناخودآگاه مخاطب را به سمت شروع ارتباطات نامشروع و ناپایدار و گذرا متمایل میکند که این مسأله نیز در دل همان مشکل پیشینی است که به آن اشاره شد.
آنچه در احکام اسلامی آمده است، بیان میکند که اگر موسیقی قوه خیال را به گونهای تحریک کند که حزن از فراغ یا شوق وصال بر فرد عارض شود، آن موسیقی حرام محسوب میگردد. شاید این وضع نا بسامان امروزی در موسیقی، بسیار فراتر از این حکم باشد و این حکومت خیانت بر موسیقی و ترانهها، به چیزی جز ترک هر نوع موسیقی در این زمانه نینجامد.